اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

اميرعلي عشق مامان و بابا

تشكر از اديسون

اينجانب باباي اميرعلي عزيز همينجا جا دارد در حضور همه ني ني هاي عزيز و بابا و ماماناشون از جناب آقاي توماس آلوا اديسون كه زحمت كشيدن و لامپ الكتريكي رو اختراع كردن تشكر و قدرداني كنم. چرا كه هر زماني كه اميرعلي عزيزم به هر دليلي ناراحته و نق ميزنه با ديدن لوستر و لامپهاي روشنش آروم ميشه و به دقت و با تعجب به لامپهاي روشن نگاه ميكنه. اميدوارم همونطوري كه جناب آقاي اديسون زندگي ما رو با نور لامپ روشن كرد و بعضي وقتا باعث شادي دل اميرعلي عزيز ميشه خدا هم نور به قبرش بباره. ...
29 مهر 1390

واكسن 2 ماهگي

اميرعلي عزيز و شجاعم امروز صبح با ماماني رفتيم واكسن 2ماهگيتو زديم. ماماني كه جرأت ديدن اين صحنه رو نداشت كنار وايساد ولي من پاهاتو نگه داشتم تا خانومه واكسنتو بزنه يه واكسن به پاي چپت زد يه دفعه از شدت درد زدي زير گريه و اشك تو چشات جمع شد. وقتي گشنه ميشدي گريه ميكردي ولي اشكت درنميومد ولي اينبار كه اشكتو ديدم فهميدم چقدر اذيت شدي وقتي سوزنش رفت تو پات انگار يه تير تو قلب بابايي فرو كردن. فدات بشم الهي زودي آروم شدي ولي يه دفعه ديدم يه واكسن ديگه آورد زد به پاي راستت بازم اشك تو چشات جمع شد و از ته دل گريه كردي منم اشك تو چشام جمع شد ولي به زور هم كه شده جلوي خودمو گرفتم. ولي باز هم زودي آروم شدي . اينجا بود كه متوجه شدم خيلي پسر صبور و پ...
28 مهر 1390

اميرعلي يك ساعت پس از تولد

اميرعلي عزيزم در روز دوشنبه 90/5/31 مصادف با 21 رمضان روز شهادت حضرت علي (ع) در ساعت 9 و 13 دقيقه و 57 ثانيه صبح در بيمارستان آتيه تهران به كمك خانم دكتر مهربان و زبردست اشرف معيني متولد شد. ...
9 شهريور 1390

آخرين روز انتظار

زمين در انتظار تولد يك برگ ... من در حال شمارش معكوس ... صفر هميشه پايان نيست ... گاه آغاز يك پرواز است ... امير علي عزيزم امروز آخرين روز انتظار ماست. فردا صبح دوشنبه 31 مرداد سال 90 كه همزمان شده با 21 ماه رمضان روز شهادت امام علي (ع) ميريم بيمارستان و خانوم دكتر تو رو به اين دنيا مياره. دل تو دلمون نيست. دوست داريم زودتر فردا بشه و بياي پيشمون. دوست داريم زودتر ببينيم چه شكلي هستي. دوست داريم زودتر يه عالمه عكس از روي ماهت بگيريم و بذاريم تو وبلاگت. بابايي فدات بشه الهي. ...
30 مرداد 1390