حرفاي بابايي با پسر نازش2
سلام امير علي عزيزم خوبي؟ ديروز رفتم ماموريت زنجان. ديشب باهات حرف نزدم دلم يه عالمه برات تنگ شده بود. فردا ميخوايم بريم پيش خانم دكتر تو رو ببينه و بگه ايشالا كي مياي پيش ما. بعدش ميريم بيمارستانتو با ماماني ببينيم. الان هم ماماني داره شعر لالايي ميخونه برات: لالا لا كودكم لالا قشنگ و كوچكم لالا دوست دارم يه عالمه هر چي بگم بازم كمه ...
نویسنده :
معصومه سليمان نژاد و محسن بيك وردي
19:15