اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

اميرعلي عشق مامان و بابا

حرفاي بابايي با پسر نازش2

سلام امير علي عزيزم خوبي؟ ديروز رفتم ماموريت زنجان. ديشب باهات حرف نزدم دلم يه عالمه برات تنگ شده بود. فردا ميخوايم بريم پيش خانم دكتر تو رو ببينه و بگه ايشالا كي مياي پيش ما. بعدش ميريم بيمارستانتو با ماماني ببينيم. الان هم ماماني داره شعر لالايي ميخونه برات: لالا لا كودكم لالا    قشنگ و كوچكم لالا دوست دارم يه عالمه     هر چي بگم بازم كمه ...
4 مرداد 1390

حرفاي بابايي با پسر نازش

سلام عزیز دل بابا خوبی؟ اميرعلي عزيزم الان كه دارم اينارو برات مينويسم 30 تير 1390 هست و دقيقاً يك ماه ديگه مياي پيش من و ماماني. دارم روزشماري ميكنم تا روي ماهتو ببينم. نميدونم چه شكلي هستي؟؟؟ عمو مهرشاد ميگه شبيه بابايي هستي ولي من فكر ميكنم به ماماني و دايي حميد رفتي. به هر حال شبيه هر كي باشي مهم اينه كه من و ماماني خيلي خيلي دوست داريم. نميدونم اين نوشته هاي منو كي ميخوني ؟ شايد 6-7 سال ديگه كه رفتي مدرسه اينارو خوندي. دوست دارم بدوني كه بابايي خيلي به فكر تو و آينده توئه. بابايي يه عالمه نقشه ها تو سرشه. دوست دارم تو زندگيت موفق باشي و به بهترين چيزها برسي. دوست دارم بهت كمك كنم تا به آرزوهاي قشنگت برسي. دوست دارم اونقدر خوب و م...
30 تير 1390

شعر هاي بابايي براي اميرعلي

سلام پسر گلم ماماني قربونت بره ع‍ژيژم ، ميدوني من و بابايي چقدر منتظرتيم؟ بابايي همش برات شعراي خوشگل ميخونه. ولي ماماني جوني سر وقتت بيا پيش ما نه زودتر نه ديرتر. حالا شعراي بابايي رو برات مينويسم تا ببيني چقدر دوست داره: اميرعلي عشق بابا       اميرعلي قلب بابا      اميرعلي چشم بابا   اميرعلي جسم بابا اميرعلي روح بابا           اميرعلي جون بابا      اميرعلي ناز بابا       امرعلي يار بابا    ........ يه شعر خوشگل ديگه هم هست كه ميگه: اي مه من   اي بت چين  ...
15 تير 1390

داستان ما سه نفر

سلام اميرعلي عزيزم خوبي بابايي؟ من و ماماني سال 77 تو دانشگاه با هم آشنا شديم. اولش كاري با هم نداشتيم ولي بعد از 4 سال يه دفعه فهميديم كه همديگرو دوست داريم اين بود كه از ماماني خواستگاري كردم اونم زودي گفت بلههههههههههههههههههههههه سال 81 نامزد كرديم 2 سال بعد هم عروسي كرديم. چند سالي من و ماماني عشقولانه با هم زندگي كرديم كه احساس كرديم جاي يه ني ني خوشگل تو زندگيمون خاليه. اين بود كه از خدا خواستيم تو رو به ما هديه بده حالا  من و ماماني چند ماهه كه منتظرتيم . اگه خدا بخواد تا 45 روز ديگه مياي پيش ما.   ...
15 تير 1390

سوغاتي هاي ماماني و باباحاجي

سلام قشنگم قربونت برم الهي پسر مامان، 2-3 روز مونده تا ماماني اينا از مكه برگردن و سوغاتي هاي خوشكل تو رو بيارن ، باهاشون كه صحبت كردم باباحاجي گفت يه عالمه واسه من و تو و بابامحسن دعا كرده، بيشتر از همه واسه تو امروز تولد حضرت ابوالفضله، دعا مي كنم سالم و به موقع بياي پيش من و بابايي بابايي الان پيش من نشسته و منتظره نوبتش بشه تا نظرش رو واسه تو بنويسه ، قربونت برم الهي قندعسلم بوس بوس بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس ...
15 تير 1390