اميرعلياميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

اميرعلي عشق مامان و بابا

شیطنت های امیر علی

امیرعلی عزیزم چند روزیه که خیلی شیطون شدی و داری مامانی و بابایی رو اذیت میکنیا از وقتی که یاد گرفتی از مبل بری بالا همش باید دنبالت راه بریم تا خدای نکرده برات اتفاقی نیفته وقتی از مبل میری بالا کلی ذوق میکنی و خوشحال میشی چند وقت دیگه هم از مبل میری روی اوپن و از اونجا هم روی ماکروفر و از روی اون هم میری روی یخچال :)) نمیدونم چه علاقه ای به آشپزخونه داری ؟!!! از دستت یه مبل راحتی گذاشتیم دم در آشپزخونه تا نتونی بری دیروز مامانی گفت از مبل رفتی بالا و از اونورش اومدی پایین و رفتی تو آشپزخونه!!!! کنترل های تلویزیون . ماهواره و سی دی پلیر رو هم که جلوی دستت ببینی، در باطریشون رو در میاری و میندازی اینور اونور هر وقت هم که داریم خو...
1 مرداد 1391

عادتهای منحصر به فرد امیرعلی موقع خواب

امیرعلی جونم یه عادت خوشگل و بامزه ای که داره اینه که موقعی که خوابش میاد و یواش یواش داره خوابش میگیره با پنجه پشت سرشو میخوارونه . انگاری که هیپوتالاموسش (هیپوتالاموس : مرکز کنترل خواب در مغز) از بس فعال میشه که شروع به خارش میکنه  بابایی جون نمیدونم تا کی این عادت خوشگلت رو ادامه میدی ولی امیدوارم که همیشه همینطوری باشه چون یکی از نکات مثبت قضیه اینه که این حرکت جالب و خاروندن پشت سرت نشون میده که دیگه خوابت میاد و یواش یواش باید آماده خوابیدن بشی. همونطور که قبلنا هم گفته شد بابامحسن موقعی که میخواد امیرعلی رو بخوابونه شعر «ای مه من» شجریان رو برای امیرعلی میخونه . امیرعلی هم انگار شرطی شده و به همراه بابامحسن شروع م...
26 تير 1391

امیرعلی در حال زنبور خوردن

من نمیدونم تو این همه چیزای خوشمزه و خوردنی اعم از سرلاک با طعم های متنوع یا نون و ماست یا موز یا سوپهای خوشمزه ای که مامان مصی برات درست میکنه چرا گیر میدی به شاخک زنبور روی روروئکت؟!!! از راه دور شاخکای زنبورو نشون میکنی و چهار دست و پا میری و بهشون که میرسی با اشتهای کامل ملچ مولوچ میخوریشون؟ کاش زبون داشتی یه کمی توضیح میدادی برامون که چه انگیزه ای از خوردنشون داری؟ البته احتمال خیلی زیاد میدیم که لثه های خوشگلت رو داری با اون شاخکا میخارونی . امیرعلی جون داره 9 ماهت تموم میشه ولی هنوز اثری از دندونات نیست!!!! تو همه چیز ماشالا ماشالا زرنگی ولی تو دندون درآوردن تنبل شدیا   ...
25 ارديبهشت 1391

عید سال 91

سلام به همه دوستای گل امیرعلی  ببخشید که چند وقتی نبودیم  امیرعلی اونقده شیطونی میکنه که همش باید دنبالش اینور اونور بدویم. بالاخره فرصتی پیش اومد تا عکسای عید سال 91 رو بذارم تو وبلاگش. لحظه تحویل سال و قرآن روی سر امیرعلی   امیرعلی در طبیعت ایلام   امیرعلی و بابا محسن کنار دز   نگاه امیرعلی به دز   امیرعلی در حال مسابقه تو خونه خاله ارمغان   امیرعلی و بابا محسن کنار کارون - اهواز   امیرعلی در سبد بسکتبال   امیرعلی در آبادان در حال تعویض مامی   امیرعلی در حال رانن...
18 ارديبهشت 1391

شعر هاي بابايي 2

سلام سلام بابايي            تو خوشگل ماهايي     سلام سلام نانازي            مياي بريم به بازي       سلام سلام نازنين             فرشته ي رو زمين  سلام سلام مهربون           هميشه پيشم بمون    سلام سلام عزيزم             گل زير پات بريزم         سلام سلام قشنگم           ...
15 آبان 1390